جایزه اسکار، یکی از معتبر ترین جوایز بین المللی میباشد که برای فیلم های سینمایی در نظر گرفته میشود. در دنیای فیلم سازی، هر سال درخشانترین ستارههای هالیوود دور هم جمع میشوند تا به بهترین فیلمها، بازیگران مرد ، بازیگران زن، کارگردانان و دیگر عوامل جایزه اهدا کنند. برنده شدن اسکار به منزله قدردانی از استعداد و سخت کوشی یک فیلمساز است.
امروز ما تصمیم داریم که بهترین فیلم های جلوه های ویژه 10 سال گذشته سینما را با هم بررسی کنیم و آن را نسبت به رقیبانشان بسنجیم.
برندگان اسکار جلوه های ویژه ۱۰ سال گذشته
بیشتر بخوانید: جلوه های ویژه چیست؟
۲۰۱۴: (Gravity)
جاذبه، فیلمی علمی-تخیلی و هیجانی است که در سال ۲۰۱۳ به کارگردانی آلفونسو کوارون ساخته شد. این فیلم، داستان دو فضانورد آمریکایی را روایت میکند که پس از نابودی شاتل فضایی خود، باید برای زنده ماندن در فضا تلاش کنند. فیلم گراویتی به دلیل نوآوری و استفاده از نرمافزارهای متفاوت توانست نظر منتقدان را جلب کند.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Hobbit: یک فیلم حماسی فانتزی که بر اساس رمانی به همین نام نوشته جی. آر. آر. تالکین ساخته شده. این فیلمها به عنوان پیشدرآمدی بر سهگانه ارباب حلقهها محسوب میشوند و داستان بیلبو بگینز، یک هابیت آرام و سادهدل را روایت میکند که به یک ماجراجویی بزرگ کشیده میشود.
فیلم Iron Man 2: این فیلم اکشن سومین قسمت از سری فیلمهای مرد آهنی و یکی از پرطرفدارترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول است. این فیلم در سال 2013 اکران شد و با استقبال گسترده منتقدان و مخاطبان روبرو شد.
فیلم Lone Ranger: رنجر تنها فیلمی اکشن، ماجراجویی و وسترن محصول سال ۲۰۱۳ است که بر اساس یک سریال رادیویی و تلویزیونی محبوب ساخته شده. این فیلم با کارگردانی گور وربینسکی و بازی آرمی هامر در نقش جان رید (رنجر تنها) و جانی دپ در نقش تانتو، یکی از پرهزینهترین وسترنهای تاریخ سینما به شمار میرود.
فیلم Star trek into darkness: پیشتازان فضا به سوی تاریکی دوازدهمین فیلم در مجموعه فیلمهای پیشتازان فضا و دنبالهای بر فیلم پیشتازان فضا (2009) است. این فیلم در سال ۲۰۱۳ اکران شد و با استقبال خوبی از سوی منتقدان و طرفداران روبرو شد.

با اینکه فیلمهایی پرهزینه و پرطرفداری در سال ۲۰۱۴ کاندید شده بودند. اما نکته هایی در فیلم جاذبه بود که آن را از رقیبان پرهزینه خود بالاتر قرار داد. شما در فیلم جاذبه تقریبا چیزی جز صورت بازیگر را در تصویر نمیبینید. در اکثر فیلم ها اول محیط کامپیوتری ساخته میشود و سپس بازیگر طبق محیط طراحی شده بازی خود را انجام میدهد. اما در فیلم جاذبه، ابتدا بازیگران با تکیه بر مهارت و غریزه بازیگرشان سکانس ها را اجرا کرده و پس از فیلمبرداری جلوه های ویژه با توجه به بازی انجام شده توسط بازیگران ساخته شد.
دوما، سکانس صحنه جاذبه بود. طبق گفته تیم ساخت سکانس های ابتدایی فیلم که فضانورد از شاتل پرتاب میشود و در فضا میچرخد سخت ترین سکانس فیلم بود. زیرا در سال ۲۰۱۴ که این فیلم ساخته شد سیستم جاذبه در نرمافزارهای جلوه های ویژه به شکل امروزی قوی نبوده. بنابر این تیم مجبور شد برای ساخت این سکانس ها یه کدنویسی کاملا جدید را انجام دهد.

نکته جالب دیگر نورپردازی این فیلم است، در فیلم های دیگر برای نورپردازی ها از پروژکتور ها و اتاق های نور استفاده میکنند. اما برای فیلم جاذبه امکان استفاده از این تکنیک ها و تجهیزات وجود نداشت. بنابراین تیم جلوه های ویژه دست به حرکت جالبی زد. آنها یک اتاقک ۲ در ۲ با صفحه های مانیتوری طراحی کردند. تیم جلوه های ویژه این نورها را با استفاده از این تکنیک بر روی صورت بازیگر میانداختند و تصاویر از جلوی صورت بازیگر رد میشد.
نکته نهایی و مهم ترین نکته این فیلم، کامپوزیت آن بود. پس از اتمام فیلم برداری و ساخت سکانس های کامپیوتری، این جلوه های ویژه به مشکل کامپوزیت برخوردند. نرمافزار های آن دوره امکان کامپوزیت با کیفیت تیم را نداشتند. بنابراین تیم ساخت تصمیم گرفت که از نرم افزار Nuke برای کامپوزیت استفاده کند. این نرمافزار در آن دوره تازه در حال معرفی و پیشرفت بوده و به شکل امروزی پرطرفدار و معروف نبود.

اما چون تیم ساخت به شکلی که باید با نیوک آشنایی نداشتند و سیستم کامپوزیت در طی پروسه ساخت فیلم تغییر کرد، تیم جلوه های ویژه به مشکل برخورد. بنابراین تیم تصمیم گرفت تا با شرکت foundary که توسعه دهنده این نرمافزار بود صحبت کنند. پس از صحبت انجام شده، شرکت foundary به فاصله یک هفته آپدیتی میدهد که مخصوصا برای تیم فیلم جاذبه طراحی شده بود. همچنین یک تیم نرمافزاری از طرف شرکت foundary به استودیو ساخت فیلم میروند و در طی روند ساخت، آنها را راهنمایی و کمک میکنند.
و اینگونه شد که نیوک برای اولین در سطح حرفه ای و وسیعی به کار گرفته شود. این فیلم به دلیل معرفی تکنیک ها و نرمافزار های جدید به دنیای جلوه های ویژه توانست که رقیبان خود را شکست دهد و جایزه اسکار را از آن خود کند.
بیشتر بخوانید: نگاهی به تاریخچه جلوه های ویژه
۲۰۱۵: (interstaller)
فیلم اینتراستالر، با کارگردانی کریستوفر نولان، به دلیل خلق دنیایی پیچیده و واقعگرایانه از فضا، سیاهچالهها و پدیدههای کیهانی دیگر، مورد تحسین گسترده منتقدان و تماشاگران قرار گرفت.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Winter solider: سرباز زمستان یکی از بهترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول محسوب میشود که با ترکیب اکشن، درام و عناصر جاسوسی، توانسته مخاطبان را جذب کند. این فیلم نقدهای مثبتی از منتقدان و طرفداران دریافت کرده و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی شناخته میشود.
فیلم Dawn of planet of apes: فیلم طلوع سیاره میمونها یک اثر علمی تخیلی حماسی است که در سال ۲۰۱۴ اکران شد. این فیلم دنبالهای بر فیلم ظهور سیاره میمونها (Rise of the Planet of the Apes) است و به ماجراهای میمونهای هوشمند ادامه میدهد.
فیلم Guardian of galaxy: نگهبانان کهکشان یکی از پرفروشترین و محبوبترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول است. این فیلم با ترکیب اکشن، کمدی و موسیقی متن بینظیر، مخاطبان را جذب کرد.
فیلم Days of the future past: یکی از برجستهترین فیلمهای سری X-Men است که با داستانی جذاب و پیچیده، شخصیتپردازی قوی و صحنههای اکشن مهیج، توانست نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند.

فیلم میان ستاره ای، به یک دلیل اصلی برنده این جایزه شد. برای درک بهتر این فیلم باید بیشتر راجبع سازندگان آن صحبت کنیم. بهترین شخص برای شروع این بحث, کریستوفر نولان کارگردان مشهور هالیوود است. اگر با آثار این شخص آشنایی داشته باشید میدونید که ایشون از مخالفان سرسخت جلوه های ویژه بصری به شمار میرود. نولان معتقد است که جلوه های بصری حس و حال درستی را به مخاطب منتقل نمیکند و آن کیفیت لازم را ندارد. اما در فیلم اینتراستالر، به علت موضوعی که فیلم داشت نولان مجبور به استفاده از جلوه های ویژه بصری شد.
اما موضوع به همینجا ختم نشد. نولان گفت که اگر قصد ساخت یک فیلم علمی تخیلی را داشته باشد، میخواهد آن را به واقع گرایانه ترین شکل ممکن بسازد. بنابراین با کمک دکتر کیپ تورن، فیزیکدان و اخترشناس سرشناس آمریکایی دعوت به عمل آورد. این فیزیکدان نقش بسیار پررنگی در مراحل ساخت فیلم Interstellar داشت و دروغ نیست اگر بگوییم یکی از مهمترین دلایل واقعگرایانه بودن این فیلم بهشمار میرود.

دکتر کیپ تورن، فیزیکدان برجسته و نامزد کسب جایزه نوبل برای منطق این فیلم دو قانون مهم وضع کرد که هردو توسط کریستوفر نولان تایید شدند و مورد تصویب تیم سازنده فیلم قرار گرفتند. قانون اول این بود که هیچگونه صحنهای در فیلم نباید قوانین فیزیک که ثابت شدهاند را نقض کند و قانون دوم او این بود که هرگونه حدس و گمان در فیلم درباره مسائلی که بشر از آن آگاه نیست باید از جانب یک دانشمند بیان شود و نه از جانب نویسنده فیلم. کریستوفر نولان با این قوانین موافقت کرد و این قوانین نهتنها باعث نشد تا هیجانانگیز بودن خط داستانی فیلم کمتر شود بلکه باعث جذابتر و واقعگرایانهتر شدن آن شد.
نقطه عطف و کارت برنده این فیلم، سکانس سیاه چاله بود. نولان تیم جلوه های ویژه را موظف کرد که تمام سکانس سیاه چاله با نظارت دکتر کیپ تورن ساخته شود. تیم برای رسیدن به واقع گرایانه ترین حالت از سیاه چاله ها تیم کدنویسی جدیدی را برای خلق پرتوهای نوری هنگام تغییر موقعیت های نوری اطراف سیاهچاله طراحی کردند. تیم جلوه های ویژه مجبور به استفاده از تکنیک های پیچیده ای بودند. با تغییر پرتوهای نور با استفاده از مسیرهای در هم تنیده و حتی تشکیل میلیون ها پرتوی نور برای خلق ظاهری واقعی، آنها توانستند صحنه ای را خلق کنند که مانند آن تا به امروز دیده نشده است.
شاید در نگاه اول چیز زیادی به نظر نرسد، اما خلق یک سیاهچاله که هیچکس آن را ندیده و فقط نظریه های علمی راجبع آن وجود دارد، کاری بود که از پس کمتر کسی برمیآمد و موافقم که تیم ساخت لیاقت این اسکار را داشته است .
بیشتر بخوانید: بررسی تفاوت جلوه های ویژه بصری و میدانی
۲۰۱۶: (Ex Machina)
اکس ماکینا، برنده جایزه اسکار سال ۲۰۱۶ بود. این فیلم با توجه به اینکه رقببهای قدرتمند و سرسختی داشت، توانست جایزه را از آن خود کند. این فیلم با روایت تامل برانگیز درباره هوش مصنوعی و ماهیت انسانی، توجه زیادی را به سمت خودش جلب کرد.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Mad Max: این فیلم اکشن پر سر و صدا با جلوههای ویژه حیرتانگیز، دنیایی پسا آخرالزمانی را به تصویر کشید که مخاطبان را به وجد آورد.
فیلم The Martian: این فیلم علمی تخیلی با جلوههای ویژه واقعگرایانه، داستان فضانوردی را روایت میکرد که در مریخ گرفتار شده بود.
فیلم The Revenant: این فیلم درام تاریخی با جلوههای ویژه طبیعی، داستان بقا در طبیعت وحشی را به تصویر کشید.
فیلم The Force Awaken: این فیلم حماسی با جلوههای ویژه حیرتانگیز، طرفداران جنگ ستارگان را به وجد آورد.

چرا Ex Machina برنده شد؟ این فیلم به سه دلیل توانست جایزه را از آن خود کند. دلیل اول بودجه فیلم بود. این فیلم با توجه به کیفیت بالای جلوه های ویژهای که داشت، اما توانست تقریبا با یک دهم هزینه ساخت آن را خلق کنند. فیلمهایی دیگری که در این سال ساخته شدند هزینه های هنگفتی برای جلوه های ویژه خود کرده بودند تا بتوانند نظر داوران را جلب کنند. اما در نهایت اکس ماکینا این جایزه را از آن خود کرد.
دلیل بعدی، ترکیب جلوه های ویژه با شخصیت اصلی بود. شخصیت اصلی فیلم که به اسم آیوا شناخته میشد، به عنوان یک ربات انسان نما به تصویر کشیده شده است. سازندگان برای ساخت این کاراکتر بخش های زیادی از بدن آن را با استفاده از تکنیکهای دیجیتالی و پرده سبز حذف کردند و آن را با بدن سایبورگ که توسط تیم جلوه های ویژه و تکنیک CGI ساخته شده بود جایگزین کردند. به علت فیزیک انسانی و صورت و دستهای واقعی کاراکتر، مخاطبان ارتباط خیلی خوبی با کاراکتر آیوا میگرفتند.
دلیل سوم که فیلم توانست از رقیبان خود پیشی بگیرد، تداوم و نوآوری در ساخت بود. برای مثال در فیلم Revenant، صحنه درگیری کاراکتر اصلی با خرس، یکی از بهترین سکانس های ساخته شده جلوه های ویژه بود. اما نمیتوان به خاطر تنها یک سکانس خوش ساخت جلوه های ویژه، این جایزه را به این فیلم بدهند. بعدی فیلم جنگ ستارگان بود. این فیلم با اینکه جلوههای ویژه باکیفیتی داشت، اما نوآوری در آن دیده نمیشد. این سری نیز مانند سری های دیگر جنگ ستارگان از همان تکنیکها و روش ها برای ساخت استفاده کرد و در کل به عنوان فیلمی با جلوه های ویژه با کیفیت، اما معمولی به چشم میآید.

فیلم مدمکس که کاندید دیگر برای اسکار بود، رقابت تنگاتنگی با اکس ماکیتا داشت. این فیلم هم از نظر جلوه های ویژه میدانی هم بصری واقعا در سطح بالایی قرار میگرفت. اما این فیلم نیز مانند جنگ ستارگان، نوآوری زیادی نداشت. سکانس های انفجار و مبارزهها بسیار واقعی و جذاب ساخته شده بودند. اما چیزی نبودند که قبلاً در فیلمهای دیگری ندیده باشیم.
در کل فیلم اکس ماکینا جلوه های ویژه پیچیده و پر هزینه ای نداشت. اما به علت نوآوری در ساخت شخصیت و بودجه محدود خود توانست نظر داوران را به سمت خودش سوق دهد.
۲۰۱۷: (jungle book)
این فیلم توانست با با استفاده از تکنیکهای پیشرفتهی جلوههای ویژه، دنیای شگفتانگیز جنگل را به شکلی واقعگرایانه و جذاب به تصویر کشیده است. این فیلم با ترکیب هنر بازیگری با جلوههای ویژه کامپیوتری، تجربهای بصری بینظیر را برای مخاطبان خلق کرد و برنده اسکار جلوه های ویژه آن سال شد.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Doctor Strange: این فیلم سینمایی از کمپانی مارول با به تصویر کشیدن دنیایی مملو از جادو و هنرهای عرفانی توانست مخاطبان فیلمهای ابر قهرمانی را بار دیگر به وجد بیاورد.
فیلم rogue one: این فیلم که از کالکشن جنگ ستارگان است با همان فضای اکشن و علمی تخیلی بار دیگر طرفداران را به گیشه های سینما کشاند.
فیلم Deep Water Horizon: یک فیلم درام و اکشن که روایت گر یک داستان واقعی از نشت نفت در دریا است که در مکزیک رخ داد و به یکی از بزرگترین فاجعه های زیست محیطی تبدیل شد.
این فیلم به دلایل مختلف و قابل قبولی برنده اسکار شد. اول از همه باید به ساخت انیمیشن حیوانات و جانوران این فیلم اشاره کنیم. این انیمیشن ها به قدری دقیق و کامل بود که نمیتوانستید تشخیص دهید برای ساخت این کاراکترها از چه تکنیکی استفاده شد. اما در نهایت مشخص شد که تمام این سکانس ها توسط جلوه های ویژه کامپیوتری و بدون استفاده از موشن کپچر ساخته شده است. همین موضوع که تمام این شخصیت ها با این سطح از جزئیات و بدون استفاده از موشن کپچر خلق شده بودند، خود نیز یک موضوع قابل توجه بود که آن را از رقیبانش مجزا میکرد. در فیلم Rogue one نیز ما موجودات غیر واقعی و دیجیتالی زیادی را میبینیم.

اما تقریبا تمام کاراکتر های این فیلم با استفاده از تکنیک موشن کپچر خلق شده اند و اینکه jungle book بدون استفاده از این تکنیک و فقط با CGI به این سطح از کیفیت رسیدند خود دلیلی بر برتری این فیلم میباشد. این موضوع همچنین در فیلم doctor strange نیز قابل مشاهده بود. سکانس های نبرد دکتر استرینگ با دورمامو با استفاده از تکنیکهای موشن کپچر و تصاویر دیجیتالی بود. با اینکه فیلم Doctor Strange با Jungle Book رقابت نزدیکی داشت، اما در نهایت پیروزی از آن کتاب جنگل شد.
نکته دیگری که باعث شد جلوه های ویژه این فیلم برنده اسکار باشد، ساخت محیط جنگلی این فیلم بود. این محیط به قدری واقع گرایانه و با جزئیات ساخته شد بود که نمیتوانستید تشخیص دهید که این تصاویر واقعی هستند و با استفاده از تکنیکهای کامپوزیت خلق شده اند یا با استفاده از CGI. این موضوع یکی از جذاب ترین بخش های این فیلم است. تیم جلوه های ویژه برای ساخت محیطهای جنگلی، به هند سفر کرد. بله، تیم جلوه های ویژه به هند سفر کرد و آنجا به مدت چند هفته مشغول فیلم برداری و عکس برداری از محیط های مختلف جنگلهای غربی و شمالی هند شدند.
سپس تیم ساخت با استفاده از عکس های که گرفته بودند، در استودیو های فیلمسازی این فیلم ها و تصاویر را بازسازی و به سکانس های دیجیتالی و قابل استفاده برای فیلم تبدیل کردند. یکی از نکات جذاب دیگر این فیلم، نورپردازی واقع گرایانه آن بود که به یکی از بزرگترین چالشهای فیلم بدل شد. این فیلم به علت وجود محیط جنگلی و سرسبز چالش های زیادی برای نورپردازی داشت که بخش زیادی از بودجه برای ساخت همین نورپردازی ها و واقع گرایانه تر شدن محیط استفاده شد.

یکی از دلایل عدم دریافت جایزه اسکار توسط فیلم Deep Water Horizon نیز عدم نورپردازی دقیق و مشکلات فنی در کامپوزیت فیلم بود که دقت و کیفیتی که در فیلم Jungle Book بود در این فیلم دیده نشد. در نهایت، فیلم کتاب جنگل به علت استفاده بی نظیر از جلوه های ویژه کامپیوتری و بهره بری از نهایت پتانسیل آن توانست جایزه اسکار جلوه های ویژه را برای سازندگان به ارمغان آورد.
۲۰۱۸: (2049 Blade Runner)
در سال ۲۰۱۸، بلید رانر واقعا مستحق دریافت این جایزه بود. با اینکه رقیبهای سرسختی داشت، اما بلید رانر به دلایل زیادی به موفقیت اسکار رسید.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2: این فیلم دنیای مارول به خاطر طنز، صحنههای اکشن و بازیهای خوب ستایش شد. این فیلم توانست تعادل خوبی بین طنز و احساسات برقرار کند و به بررسی موضوعاتی مانند خانواده و هویت بپردازد.
فیلم Skull Island: این فیلم که از کالکشن فیلمهای کینگ کونگ به شمار میرود با بهره گیری از سکانس های اکشن و نبرد هیولاهای غول پیکر سکانس های مهیج و به یاد ماندنی را خلق کرد.
فیلم The Last Jedi: هشتمین قسمت از حماسهی جنگ ستارگان است که دنباله فیلم نیرو برمیخیزد بوده و به عنوان یکی از پرحاشیهترین قسمتهای این مجموعه شناخته شده است.
فیلم War for the Planet of the Apes: جنگ برای سیاره میمونها یک فیلم علمی تخیلی آمریکایی است. این فیلم سومین قسمت از مجموعه بازسازی شدهی سیاره میمونهاست که پس از طلوع سیاره میمونها و سپیدهدم سیاره میمونها ساخته شد.

با اینکه فیلمهایی از فرنچایزهای بسیار معروف و محبوب رقیب باید رانر بود، این فیلم آنچنان کیفیتی از خود بروز داد که حرفی به جا نذاشت. این فیلم به چهار دلیل اصلی برنده جایزه اسکار شد.
اول از همه فیلمبرداری و جلوه های بصری در فیلم بود. به طور مثال تمام سکانس هایی که دوربین به شکل وسیع فیلمبرداری را انجام داده، با تکنولوژی CGI و تماما کامپیوتری ساخته شده است.
موضوع دومی که این فیلم را از رقیبان خود مجزا میکرد نورپردازی آن بود. شاید خیلی از هنرمندان جلوه های ویژه این موضوع را بسیار سطحی ببینند. اما نورپردازی این فیلم فضا و اتمسفر بسیار یونیک و خاصی را به ارمغان آورد. کیفیت نورپردازی این فیلم به قدری بالا و پیچیده بود که حتی هنرمندان جلوه های ویژه حرفه ای نیز برایشان سوال بود که این سکانس ها چگونه نورپردازی شدند. در واقع شما نوعی انقلاب را در نورپردازی این فیلم میبینید.

موضوع دیگر کامپوزیت این فیلم بود. معمولا در تکنیک کامپوزیت شما بعدی را میان تصاویر میبینید چون تصاویر مختلف با این تکنیک روی یکدیگر قرار میگیرند و سکانس ها را به وجود میآورند. اما کامپوزیت این فیلم به قدری با کیفیت بود که شما نمیتوانستید فرق بین بعد های مختلف و کامپوزیت انجام شده را تشخیص دهید.
مسئله بعدی، طراحی کاراکتر های هولوگرامی بود که اول از بازیگران فیلمبرداری میشد. سپس ابن سکانس ها با جزئیات کامل با نرم افزارهای جلوه های ویژه بازسازی، و به شکل هولوگرامی در میآمد.
نکته بعدی که نمیتوان به عنوان یک تکنیک آن را نام برد اما نقطه عطف دریافت این جایزه به شمار میرفت، صحنه فیلمبرداری لس آنجلس بود. این سکانس به قدری نورپردازی پیچیده و جزئیات بالایی از شهر را به نمایش میذاشت، که تیم جلوه های ویژه به مدت پنج هفته منتظر بود تا یک سکانس سه دقیقه ای را از شهر ری آنجلس رندر کند. تصور کنید سیستم ها و کامپیوتر های با بالاترین تکنولوژی موجود نیاز به پنج هفته زمان برای رندر گرفتن یک سکانس سه دقیقه ای را داشت. در نهایت تیم مجبور شد این سکانس ها را به بخش های مختلف تقسیم کرده و با سیستم های مختلفی رندر بگیرند.

در کل باید رانر در زمینه مدلسازی، نورپردازی و کامپوزیت رقیبان خود را با اختلاف بالایی شکست داد و در جایگاه دریافت جایزه اسکار قرار گرفت.
۲۰۱۹: (first man)
فیلم اولین انسان، فیلمی بیوگرافی راجبع سفر اولین انسان ها به ماه، یعنی پروژه آپولو ۱۱ و شخص نیل آرماسترامگ میپردازد. این فیلم موضوع بسیار جالبی دارد که آن را با رقیبانش متفاوت کرد و در جایگاه پیروز قرار داد.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Avengers: Infinity War: جنگ بینهایت یک فیلم ابرقهرمانی آمریکایی که بر اساس گروه کمیک بوکی مارول با همین نام ساخته شده . این فیلم بیستمین قسمت از دنیای سینمایی مارول و نقطه عطفی در این مجموعه به شمار میرود که مقدمه ای بر پایان فاز سوم مارول بود.
فیلم Christopher Robin: یک فیلم فانتزی آمریکایی است که بر اساس شخصیتهای دیزنی ساخته شده. این فیلم داستان زندگی بزرگسالی کریستوفر رابین، پسری که در دوران کودکی خود با خرس وینی پو و دوستانش ماجراهای زیادی را تجربه کرده بود، را روایت میکند.
فیلم Ready Player One: فیلمی علمی تخیلی آمریکایی که بر اساس رمانی با همین نام نوشتهی ارنست کلاین ساخته شده است. این فیلم در دنیایی آیندهگونه روایت میشود که در آن، مردم برای فرار از واقعیتهای تلخ، به دنیای مجازی “اوآسیس” پناه میبرند.
فیلم Solo: داستانی از جنگ ستارگان که به گذشتهی یکی از محبوبترین شخصیتهای این فرنجایز ، یعنی هان سولو میپردازد. این فیلم تلاش کرد تا چگونگی تبدیل یک جوان بیمسئولیت به قهرمانی شجاع و باهوش را به تصویر بکشد.

فیلم اولین مرد به شکلی ساخته شده که شما اصلا نمیتوانید تشخیص دهید که سکانس های جلوه های ویژه کجا استفاده شده. علت این عدم تشخیص این میباشد که تمام جلوه های ویژه این فیلم، به شکل میدانی فیلم برداری شده است.
به طور مثال صحنه های که از پرواز و فرود شاتل میبیند، همه با مدلسازی های فیزیکی فیلمبرداری شده است. سکانس معروفی که شاتل در حال چرخیدن در فضا است و پشت صحنه آن زمین قابل مشاهده میباشد نقطه عطف این فیلم به شمار میرود.
برای این سکانس، تیم جلوه های ویژه یک ماکت در ابعاد بزرگ و با جزییات بالا طراحی کرد و ساخت و تصویر پس زمینه ای که از کره زمین میبینید در یک استودیو به کمک تلویزیون های ال ای دی بزرگ و بسیار با کیفیت فیلمبرداری شده. یعنی نهایت استفاده از جلوه های ویژه میدانی در این فیلم قابل مشاهده میباشد.

سکانسی که از پرواز سفینه به فضا، تیم جلوه های ویژه یک ایستگاه واقعی را ساخت و در فضای باز فیلمبرداری سکانس ها را انجام داد.عملا شما هیچ گونه جلوه های ویژه بصری در این فیلم نمیبینید و تمام جلوه ها به شکل میدانی ساخته شده اند.
در حقیقت این فیلم به دلیل استفاده کامل از جلوه های ویژه میدانی در این ابعاد و کیفیت توانست در برابر رقیبان خود که از جلوه های ویژه بصری بسیار گسترده ای استفاده کردند رقابت کند و نظر منتقدان و داوران را به خود جلب کند . این فیلم توانست ثابت کند که دنیا هنوز جایی برای جلوه های ویژه سنتی و کلاسیک در خود دارد.
۲۰۲۰: (1917)
یکی از بزرگترین آثار ساخته شده ده سال اخیر سینما، بی شک همین فیلم است. فیلم ۱۹۱۷ به کارگردانی سم مندس، یک تجربه سینمایی منحصربهفرد است که شما را به دل جنگ جهانی اول میبرد. این فیلم با روایت یک ماموریت خطرناک و نفسگیر، به طرز بینظیری توانسته است اتمسفر وحشتناک و بیرحم جنگ را به تصویر بکشد.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Avenger Endgame: آخرین قسمت از مجموعه فیلمهای مارول استودیوز در فاز سوم، یک پایان باشکوه و حماسی برای یک دهه داستانسرایی است. این فیلم، که در سال ۲۰۱۹ اکران شد، به دنبال شکست تانوس در فیلم “Avengers: Infinity War”، داستان انتقامجویان را ادامه میدهد که تلاش میکنند تا جهان را از نابودی نجات دهند.
فیلم Irishman: مرد ایرلندی با کارگردانی مارتین اسکورسیزی، یک حماسه مافیایی است که با بازیگریهای درخشان، داستانپردازی پیچیده و تکنولوژی پیشرفته، به یکی از آثار ماندگار سینمای معاصر تبدیل شده است.
فیلم Lion King: شیرشاه یک انیمیشن کلاسیک دیزنی است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد و به سرعت به یکی از محبوبترین آثار این کمپانی تبدیل شد. در سال ۲۰۱۹، دیزنی نسخه لایو اکشن این انیمیشن را با استفاده از تکنولوژی پیشرفته تولید کرد.
فیلم The rise of Skywalker: آخرین قسمت از مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان در سه گانه جدید، یک پایان بحثبرانگیز برای یک حماسه طولانیمدت است. این فیلم، که در سال ۲۰۱۹ اکران شد، داستان را پس از شکست دارث ویدر و امپراتور پالپاتین ادامه میدهد و به پایان داستان خانواده اسکایوکر میپردازد.

میدانم دارید به چی فکر میکنید. چرا اونجرز اند گیم برنده اسکار نشد. آن سکانس های فوق العاده و محشر نبرد موجود فضایی با لشکر انتقام جویان واقعا نفس هرکسی را بند میآورد. اما فیلم ۱۹۱۷ چیزی را داشت که ما در فیلمهای بسیار کمی میبینیم. بیاید بیشتر به جلوه های ویژه فیلم بپردازیم.
این فیلم داستان دو سرباز انگلیسی را روایت میکند که موظف هستند نامه ای را به گروهان دیگر برسانند. نامه ای بسیار مهم که اگر به موقع تحویل داده نشود دو گردان وارد تله دشمن شده و کشته میشوند. داستان دو ساعته فیلم سفر هشت ساعته این دو سرباز را برای رساندن نامه روایت میکند. گذر از شهرهای مخروبه، پل ها، رودخانه ها و سنگرهای جنگی را به تصویر میکشد.
موضوع مهمی که راجبع این فیلم وجود دارد، این است که فیلم با تکنیک One shot ساخت شده است. تکنیک تک شات در فیلمبرداری به معنای ضبط یک صحنه کامل یا یک دنباله از فیلم در یک برداشت پیوسته و بدون وقفه است. این تکنیک با استفاده از یک دوربین واحد انجام میشود و هیچ گونه برش یا ویرایشی در آن صورت نمیگیرد.

اگر اشتباه نکنم، تنها ۲۰ فیلم با این سبک فیلمبرداری ساخته شده است و میتوانیم بگوییم ۱۹۱۷ بهترین در میان آنهاست. زمانبندی دقیق، نور، آب و هوا و میدان جنگ باید با دقت بسیار بالایی طراحی و ساخته میشد.
طراحان جلوه های ویژه تمام محیط های فیلمبرداری شده را واقعا طراحی و بازسازی کردند. سکانس شهر مخروبه که در آن سربازان آلمانی با نورافکن شهر را زیر نظر دارند. با دقت بسیار بالایی طراحی و فیلمبرداری شده است. تکنیکهای CGI در این بخشها اصلا استفاده نشده و در سراسر محل فیلمبرداری از نورافکن های واقعی استفاده شد. سکانسی که نقش اصلی در حال نبرد با سگها است، یکی از سخت ترین برداشتهای فیلم بود. ولی با این حال به یکی از نکات بسیار قابل توجه برای داوران تبدیل شد.
و سکانس پایانی فیلم که نقطه عطف آن به شما میرود، هنگامی که تمام سربازها در حال حمله به سمت مقر دشمن هستند و کاراکتر اصلی خلاف جهت آنها برای رسیدن به فرمانده گردان تلاش میکند و سعی به عبور از میان سربازان دارد. سربازانی که جانشان در دستان نام رسان داستان است. این سکانس تماما در محیط واقعی و بدون استفاده از پرده سبز یا جلوه های کامپیوتری ساخته شد.

مارول هر ساله فیلم های زیادی در سبک ای قهرمانی تولید می کند. اند گیم نیز یکی از آنهاست (البته در نوع خود بی نظیر است). اما، جلوه های بصری همه چیز در مورد VFX، CG Imaging، و غیره نیست… بلکه در مورد هنر، مهارت، برنامه ریزی و اجراست. فیلم ۱۹۱۷، توانست تمامی این استانداردها را با بودجه محدود به دست آورد که در نوع خود بینظیر است.
در پایان باید بگوییم جلوه های میدانی و سبک فیلمبرداری و طراحی محیط باعث شد تا ۱۹۱۷ نظر داوران را جلب کرده و جایزه اسکار جلوه های ویژه را از آن خود کند.
۲۰۲۱: (Tenet)
فیلم تنت با کارگردانی اسطوره سینما، یعنی کریستوفر نولان به موفقیت بالایی دست پیدا کرد. شهرت کریستوفر نولان به استفاده حداقلی از جلوه های ویژه بصری میباشد. اما این فیلم با توجه به موضوعی که داشت نیاز به جلوه های ویژهای داشت که هم نولان را راضی کند و هم با محیط و موضوع فیلم همخوانی داشته باشد. در ادامه بیشتر به این موضوع میپردازیم.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Midnight Sky: آسمان نیمهشب یک فیلم علمی تخیلی آمریکایی است. داستان فیلم در آیندهای پسا آخرالزمانی روایت میشود، جایی که یک دانشمند تنها در یک پایگاه تحقیقاتی در قطب شمال به سر میبرد. او تلاش میکند تا با ارسال پیامی به یک فضاپیما که به زمین باز میگردد، به خدمه آن از فاجعهای که زمین را فرا گرفته آگاه کند.
فیلم Mulan:داستانی حماسی از یک زن شجاع. مولان یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر اکشن حماسی است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. این فیلم بر اساس فیلم پویانمایی به همین نام در سال ۱۹۹۸ ساخته شده است که خود آن نیز بر گرفته از افسانههای فولکلور چینی «تصنیف مولان» ساخته شده است.
فیلم The one and only Ivan: ماجرای یک گوریل در اسارت، یک فیلم درام فانتزی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۰ است که بر اساس رمانی با همین نام نوشتهی کاترین اپلگیت ساخته شده است. این فیلم داستان زندگی ایوان، یک گوریل نقرهای را روایت میکند که سالها در اسارت زندگی کرده است.
فیلم Love and monsters: یک فیلم کمدی رمانتیک پسا آخرالزمانی آمریکایی است که کارگردانی آن را مایکل متیوز بر عهده داشته است. داستان این فیلم در دنیایی روایت میشود که پس از یک فاجعه جهانی، موجودات جهشیافته غولپیکری بر زمین حاکم شدهاند.

تنت به عنوان یک فیلم اکشن که سلاح آن زمان بود، به روی پرده سینما آمد. این فیلم به دلیل سکانس های مبارزه و درگیری ها توانست این جایزه را به خانه ببرد. سکانس های اکشن تنت یک تفاوت اساسی با بقیه فیلم ها داشت و آن زمان بود. صحنه برگشت زمان که در آن در یک صحنه شما دو زمان معکوس را میبینید و شخصیت های فیلم در این موقعیت در حال نبرد هستند خود دلیلی بر پیروزی بدون شک تنت شد.
همانطور که گفتیم شهرت نولان به استفاده نکردن از جلوه های ویژه کامپیوتری در فیلمهایش است. اما تنت استثنا بود. این فیلم در کنار فیلم interstaller از فیلمهای محدود نولان است که از جلوه های ویژه کامپیوتری استفاده کرده. انفجار ساختمانها و برگشت زمان کاملا با جلوه های ویژه کامپیوتری و CGI خلق شده است. سکانس برخورد و انفجار هواپیما از نقاط عطف جلوه های ویژه این فیلم به شمار میرود.
از جزئیات بالایی که این فیلم داشت میتوان به صحنه های پایانی فیلم اشاره کرد. سکانسی که انفجارها معکوس اتفاق میافتاد و بازیگران در خط زمانی درست باید با این ها برخورد داشته باشند. سیستم جلوه های ویژه به این شکل و معکوس طراحی نشده بود. برای همین تیم جلوه های ویژه مجبور شد الگوریتم جدید و متفاوتی را برای جلوه های ویژه این فیلم طراحی کند. طراحی این سکانس ها بزرگترین چالش تیم بود. تیم برای ساخت این سکانس انفجار معکوس ۷۴۷ صحنه انفجار را بررسی کردند تا توانستند صحنه پایانی فیلم را بررسی کنند.

در کل طراحی الگوریتم و نوآوری سیستماتیک جلوه های ویژه در این فیلم باعث شد که از رقیبانش مجزا باشد و برنده جایزه اسکار جلوه های ویژه بشود.
۲۰۲۲: (Dune)
تلماسه (Dune) یک اثر سینمایی حماسی و علمی تخیلی است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته فرانک هربرت ساخته شده. این فیلم با دنیای پیچیده، شخصیتهای چندلایه و جلوههای ویژه خیرهکنندهاش، توانست برنده جایزه اسکار شود و آن را به خانه ببرد.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Free guy: فیلم مرد آزاد یک کمدی علمی تخیلی جذاب است که داستان یک شخصیت غیرقابل بازی (NPC) به نام گای را روایت میکند. گای یک شخصیت معمولی و تکراری در یک بازی ویدئویی جهان باز است که زندگی روزمره و تکراری دارد. اما همه چیز زمانی تغییر میکند که او به طور اتفاقی متوجه میشود که در یک بازی ویدئویی زندگی میکند و میتواند سرنوشت خود را تغییر دهد.
فیلم No time to die: زمانی برای مردن نیست آخرین فیلم از مجموعه جیمز باند است که در سال ۲۰۲۱ اکران شد. این فیلم، بیست و پنجمین فیلم از این مجموعه محسوب میشود و دانیل کریگ برای پنجمین و آخرین بار نقش جیمز باند را ایفا میکند.
فیلم shang chi and the legend of ten rings: این یک فیلم ابرقهرمانی آمریکایی است که در سال ۲۰۲۱ اکران شد و بیست و پنجمین فیلم در دنیای سینمایی مارول محسوب میشود. این فیلم اولین بار یک ابرقهرمان آسیایی را به دنیای سینمایی مارول معرفی کرد. این فیلم با استفاده از ترکیب سینما مدرن با هنر رزمی کهن چینی توانست به شکل جدیدی مخاطبان را جذب خود کند.
فیلم No way home: راهی به خانه نیست یکی از جدیدترین و پرفروشترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول است که سومین قسمت از مجموعه مرد عنکبوتی (Spider-Man) به شما. میرود که در این دنیای سینمایی ساخته شده است.

رقبای تلماسه قوی بودند. اما اصلا نزدیک جلوه های ویژه این فیلم نبودند. میتوانیم بگوییم شاید تماسه واقعگرایانه ترین جلوه های کامپیوتری ساخته شده تا به امروز را شامل میشود. در ادامه بیشتر این موضوع را باز میکنیم.
اول از همه نورپردازی این فیلم بود. فیلمهای زیادی از سکانس های انفجاری و آتش استفاده میکنند. وقتی شما از سکانس های انفجار یا آتش رندر میگیرید، نور به شکل جرقه ای یا چشمکزن رندر گرفته میشود. یعنی شما یک نور شکسته و نافرم از رندر تحویل میگیرید که چیز عجیبی هم نیست. تقریبا تمام فیلمها به همین شکل سکانس های انفجاری خود را میسازند. اما در فیلم دون، از تکنیک جالبی استفاده شد.
در این تکنیک بازیگران با پروژکتورهای خاصی احاطه شده بودند و این پرژکتورها همگی در یک نقطه متمرکز میشدند و با استفاده از کدنویسی خاصی که برایشان انجام دادند، شروع به روشن و خاموش شدن میکردند. و این موضوع باعث شد تا سکانس های انفجار و حتی آتش به شکل بسیار واقعی تر و بدون چشمک زدن فیلم برداری بشوند.

نکته بعدی نور آفتاب بود. عمده فیلم تلماسه در محیط باز و صحرا جریان دارد. مشکلی که برای فیلمبرداری فضای باز وجود دارد این است که ساخت نور خورشید با جلوه های ویژه غیرممکن است. برای همین تیم مجبور به فیلمبرداری در محیط باز بود. آنها یک محیط وسیع را انتخاب کردند و فیلمبرداری را انجام دادند.
تنظیم این نور در فضا و محیطهای مختلف چالش بسیار بزرگی به شمار میرفت. تیم با استفاده از دوربین های خاص و نورپردازی بسیار پیچیده موفق به خلق سکانس های فضای باز شد.
نکته بعدی سیستم پارتیکل یا سیستم ذرات بود. سیستم ذرات یا همان ماسه های صحرا در این فیلم بسیار واقعی بود. به علاوه افکت باد و نحوه برخورد آنها با ذرات ماسه و لباس ها و محیط خیلی واقعی بود و به بهترین شکل ساخته شد. یکی از تکنیکهای که استفاده شد این بود که تیم جلوه های ویژه با استفاده از یک هلیکوپتر واقعی بر فراز محیط خاکی و ماسه ای پرواز کردند و نحوه حرکت این ماسه ها را بررسی کردند و بازیگران واقعا از صورت خود دربرابر گرد و غبار حفاظت میکردند که این نه تنها باعث اکت واقعی بازیگران بلکه رفرنسی واقعی برای شبیه سازی خاک و ماسه بود .
یکی از مشکلات اصلی فیلمهایی که تماما در استودیو فیلمبرداری میشوند، رفلکت نور است. رفکلت نور برای صحنه هایی که از پرده سبز یا آبی استفاده میکنند، کنتراست لازم برای نورپردازی و رنگ آمیزی را به تیم جلوه های ویژه نمیدهد. این موضوع در کامپوزیت فیلم مشکلی به وجود نمیآورد. اما این موضوع نور لازم برای رنک آمیزی با کیفیت را به تیم نمیدهد.

در فیلم تلماسه، از تکنیک جالبی استفاده شد. آنها به جای استفاده از پرده سبز یا ابی، از پرده قهوه ای استفاده کردند. این موضوع باعث شد که بازتاب نور دقیقا به اندازه ای باشد که تیم به آن نیاز داشت. این موضوع چالش های جدیدی را به همراه داشت. اما عمق نورپردازی و واقع گرایی این فیلم را به حداکثر رساند.
مورد بعدی که فیلمهای جلوههای ویژه عمدتا رعایت نمیکنند. تکنیک فیلمبرداری Real fake camera است. در فیلمهای جلوه های ویژه دوربینهایی وجود دارند که به طور کامپیوتری در نرمافزار ساخته میشوند و در سیستم حرکت داده میشوند. این حرکات کامپیوتری به دوربین هایی که به آن وصل هستند داده میشوند و فیلمبرداری انجام میشود.
این حرکات معمولا به شکل انسانی قابل فیلم داری نیستند و فقط از طریق رباتها ساخت آنها ممکن است. اما در فیلم Dune، این دوربین ها به شکلی قرار گرفتند که انسان نیز قابلیت انجام حرکات آنهارا داشته باشد. یعنی این دوربین ها با حرکات واقعی انسانی طراحی و فیلمبرداری شده اند. نحوه حرکت دوربین، زاویه قرار گیری باعث شد که تفاوتی میان سبک فیلمبرداری بازیگران دیده نشود.

همه این نکات در کنار هم باعث شد تا فیلمهای دیگر بدون مقاومت تسلیم شده و اسکار جلوه های ویژه از آن Dune بشود.
۲۰۲۳: (Avatar the way of water)
بیش از یک دهه بار دیگر جیمز کامرون دنیای آواتار را بر روی پرده سینما آورد. راه آب دنباله فیلم بسیار موفق آواتار (2009) است که با استفاده از فناوری پیشرفته، دنیای شگفتانگیز پاندورا را گسترش میدهد و مخاطب را به اعماق اقیانوسهای این سیاره میبرد.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم Top gun: تاپ گان یک فیلم اکشن و درام آمریکایی محصول سال ۲۰۲۲ است که دنبالهای بر فیلم کلاسیک تاپ گان (۱۹۸۶) به شمار میرود. این فیلم با بازی تام کروز در نقش پیتر “ماوریک” میچل، یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ بود و تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخت.
فیلم Batman: فیلم بتمن یک بازسازی تاریک و واقعگرایانه از داستان کلاسیک بتمن است که توسط مت ریوز کارگردانی شده و رابرت پتینسون در نقش بروس وین/بتمن ایفای نقش کرده است. این فیلم با رویکردی نوین به دنیای بتمن، داستان یک کارآگاه جوان را روایت میکند که درگیر حل یک سری قتلهای زنجیرهای میشود.
فیلم Wakanda for ever: این فیلم که دنباله فیلم موفق “پلنگ سیاه” بود، با چالش بزرگی پس از درگذشت چادویک بوزمن، بازیگر نقش تچالا، روبرو شد. اما سازندگان با احترام به یاد چادویک، توانستند داستانی حماسی و احساسی را خلق کنند.
فیلم All quite on western front: یک فیلم ضد جنگ آلمانی محصول سال 2022 است که بر اساس رمان اریش ماریا ریمارک با همین نام ساخته شده است. این فیلم سومین اقتباس سینمایی از کتاب پس از نسخههای 1930 و 1979 است.

فیلم آواتار با اختلاف زیادی توانست اسکار را به خانه ببرد. عمده این قسمت آواتار در دریا و اقیانوس جریان دارد. بنابراین تیم ساخت نیاز به تکنولوژی داشت تا بتواند این محیط های آبی و تاثیر آنها بر روی بدن ناوی ها و حرکات آنها را به بهترین شکل خلق کند. میتوانیم بگوییم جلوه های آبی این فیلم واقع گرایانه ترین جلوه های ویژه ساخته شده تا به امروز هستند.
تیم ساخت برای خلق سکانسهایی که بازیگران در آب قرار دارند از تکنیک موشن کپچر استفاده کرد. آنها سعی کردند که این سکانس ها را به واقع گرایانه ترین شکل ممکن خلق کنند. بنابراین تیم ساخت استودیو فیلمبرداری را با استخرهای غولپیکر پر کرد و دور تا دور آن را دوربین های موشن کپچر قرار داد و با کمک شناگران و غواصان حرفه ای که آنها نیز با دوربینهای ویژه موشن کپچر درون استخر در حال فیلمبرداری بودند، توانستند سکانس های درون آبی فیلم را ضبط کنند.
اما تنها دید کلی فیلم کافی نبود. تیم جلوههای ویژه با استفاده از تجربیات و کمک برنامه نویسان، سیستم جدیدی برای جلوه های ویژه چهره بازیگران ساختند تا بتوانند بهترین نتیجه را از جلوههای ویژه درون آبی فیلم بگیرند. این سیستم همچنین تاثیر آب و ورود و خروج بازیگران از آب را به بهترین شکل به تصویر کشید.

ساخت حرکات صورت بازیگران در زیر آب نیز بسیار دشوار بوده. تیم ساخت برای گرفتن بهترین نتیجه دست به حرکت جالبی زد. در اکثر فیلمهای برای ضبط موشن کپچر صورت از یک دوربین استفاده میشود. اما در فیلم آواتار از دو دوربین به فاصله دو سانتی متر از صورت بازیگران استفاده شد. جالب این است که تمام سکانس هایی که کاراکترها در آب هستند، فیلمبرداری صورت آنها نیز زیر آب و با همین دوربین ها انجام شده است. بنابراین عمده وسایل این فیلمبرداری ها صد آب بوده است.
موضوعاتی بودند که نمیتوان زیاد راجبع آنها اظهار نظر کرد. به طور مثال تکنولوژی موشن کپچر این قسمت بسیار متفاوت بود. تیم ساخت از دوربین ها و لباسهای متفاوتی برای ساخت این قسمت استفاده کردند که اطلاعاتی از آنها در دسترس نیست. اما اینقدر میتوانیم بگوییم که آتها دقیق ترین موشن کپچر تاریخ را ساخته اند. همچنین دوربین هایی که برای فیلمبرداری زیر آب طراحی شد، توسط خود شرکت فیلم سازی آواتار طراحی و ساخته شد و در بازار قابل خرید نمیباشد.
تمام این نوآوری ها و تکنیکهای جدید بود که توانست آواتار را از رقیبان خود مجزا کرده و جایزه اسکار را از آن خود کند.

2024: (Godzilla minus one)
فیلم گودزیلا منهای یک فیلم کایجوی ژاپنی به نویسندگی و کارگردانی تاکاشی یامازاکی است. این فیلم توسط استودیوهای TOHO و ROBOT ساخته شد و توسط همین کمپانی توزیع گردید.

نامزدهای دیگر این بخش:
فیلم The creator: خالق فیلم علمی تخیلی به کارگردانی گرت ادواردز است. داستان سرباز سابقی را روایت میکند که در آینده نه چندان دور، برای نابودی سازنده هوش مصنوعی پیشرفته ای که تهدیدی برای بشریت به حساب میآید، استخدام میشود. این فیلم به موضوعات مهمی مانند هوش مصنوعی، آینده بشریت و رابطه انسان و تکنولوژی میپردازد.
فیلم Guardians of galaxy vol 3: نگهبانان کهکشان فیلم ابرقهرمانی است که توسط مارول استودیوز ساخته شده و توسط والت دیزنی استودیوز توزیع شده است. این فیلم دنباله ای بر نسخه قبلی است و یازدهمین فیلم از فاز پنجم دنیای مارول محسوب میشود.
فیلم Mission impossible: ماموریت غیر ممکن یک فیلم اکشن جاسوسی آمریکایی است که توسط کریستوفر مککوری و نقش آفرینی تام کروز میباشد. این فیلم به دلیل صحنه های اکشن خطرناک و جذابش بسیار مورد توجه قرار گرفت. تام کروز برای انجام این صحنه ها، خودش بدلکاری انجام داده است.
فیلم Napoleon: فیلم ناپلئون فیلمی حماسی تاریخی به کارگردانی ریدلی اسکات است و با بازی خواکین فینیکس در نقش ناپلئون بناپارت است. این فیلم داستان زندگی ناپلئون بناپارت از ظهورش به قدرت تا سقوطش را به تصویر میکشد.

فیلم های سال 2023 موضوعات و داستانهای متفاوتی را داشتند. برای همین جلوههای ویژه بسیار متفاوتی را شاهد بودیم که همه کیفیت بسیار بالایی راداشتند. اما دلیل برد گودزیلا چه بود. اول از همه باید بگوییم این نسخه گودزیلا توسط کمپانی هالیوود ساخته نشد بلکه با همکاری دو استودیو فیلمسازی ژاپنی تولید گردید.
این فیلم نسبت به تمامی نسخه های بازسازی شده گودزیلا واقع گرایانه تر و با کیفیت تر بود و بیشترین شباهت را به داستان اساطیری گودزیلا داشت. چه از نظر ظاهر و چه از نظر رفتار. این نسخه به بهترین شکل طبیعت و خوی وحشی گری گودزیلا را به نمایش درآورد. شاید این موضوع زیاد توجه شما رو جلب نکند اما باید بگوییم این جلوه های ویژه با همچین کیفیت بالایی فقط با بودجه 15 میلیون دلار تولید شد. بودجه ای بسیار پایین تر از خیلی کمپانی های هالیوودی. و تمام تیم جلوه های ویژه متشکل از 35 طراح بوده است.
نه تنها طراحی گودزیلا فوق العاده بود. بلکه تیم جلوه های ویژه توانسته بود به بهترین شکل گودزیلا را با محیط تطتبیق بدهد. به طور مثال وقتی که گودزیلا درون شهر توکیو قدم میگذاشت، خیابان های و ساختمانها به بهترین شکل با حرکات گودزیلا هماهنگ شده بودند واکنش نشان میدادند. با هر قدم، خیابان ها و زیرساختها از بین میرفتند و ساختمانها فرو میریختند و انسانها مانند موجوداتی بیارزش زیر پای گودزیلا له میشدند. همین نکات ریز تنش و استرس را در مخاطب ایجاد و او را بیشتر وارد جو فیلم میکرد.

همچنین یکی از نکات دیگری که این فیلم با آن بسیاری سرکار داشت آب بود. سکانسهای زیادی از اقیانوس و سونامی در این فیلم وجود دارد که ساخت آنها بسیار سخت و پر هزینه است. اما این فیلم با همچین بودجه پایین توانست مهارت و نوآوری زیادی را از خود به نمایش بگذارد تا حدی که با فیلمهای پرهزینه مارول مقایسه میشود.
بودجه کم و نتیجه فوقالعده، چیزی بود که گودزیلا را از رقبای خود جداکرد و به ما نشان داد یک فیلم با کیفیت بالای جلوه های ویژه نیاز به بودجه های کلان و صحنه سازی های پیچیده و اضافی ندارد. بلکه به مهارت و توانایی نوآوری هنرمند نیاز دارد تا بتواند جایزه اسکار را با خود به خانه ببرد.
جوایز اسکار جلوه های ویژه، نشاندهنده اهمیت روزافزون این هنر مدرن در صنعت سینما را نشان میدهد. این جایزه، به فیلمسازان و تیمهای جلوههای ویژه انگیزه میدهد تا با استفاده از خلاقیت و تکنولوژی، دنیای سینما را متحول کنند. با توجه به پیشرفتهای سریع فناوری، آینده جلوههای ویژه بسیار روشن است و میتوان انتظار داشت که در سالهای آینده شاهد آثار سینمایی شگفتانگیزتری باشیم. خلاقیت، نوآوری و واقع گرایی مهم ترین عناصر جلوه های ویژه در صنعت سینما میباشد و از هنرمندان انتظار میرود که روز به روز، به پیشرفت و رشد این صنعت پرداخته و به بهبودی آن کمک کنیم. به پرشین افکت خوش آمدید.
بدون دیدگاه